خدایا دلم بسان قبله نماست وقتی عقربه اش به سمت تو می ایستد آرام می شود
در هیاهوی زندگی دریافتم چه دویدنهایی که فقط پاهایم را از من گرفت در حالیکه که گویی ایستاده بودم
چه غصه هایی که فقط سپیدی مویم حاصل شد در حالیکه قصه کودکانه ای بیش نبود
دریافتم که کسی هست که اگر بخواهد می شود و اگر نخواهد نمی شود
به همین سادگی